مرتضی مزگی نژاد
چکیده
ابنسینا در کتابهای منطقی خود بهصورت مبسوطی به بحث جهات و قیاسهای موجهه پرداخته است. علاوه بر این، نوآوری وی در افزودن جهات زمانی موردتوجه منطقدانان خصوصاً منطقدانان غربی قرار گرفته است. بااینوجود با مراجعه به آثار وی نوعی ابهام در معنای امکان اخص دیده میشود. برخی از منطقدانان غربی نیز وجود چنین ابهامی را گزارش دادهاند ...
بیشتر
ابنسینا در کتابهای منطقی خود بهصورت مبسوطی به بحث جهات و قیاسهای موجهه پرداخته است. علاوه بر این، نوآوری وی در افزودن جهات زمانی موردتوجه منطقدانان خصوصاً منطقدانان غربی قرار گرفته است. بااینوجود با مراجعه به آثار وی نوعی ابهام در معنای امکان اخص دیده میشود. برخی از منطقدانان غربی نیز وجود چنین ابهامی را گزارش دادهاند گاهی نیز این ابهام سبب بدفهمی در این زمینه شده است؛ بنابراین شناخت دقیق معنای موردنظر ابنسینا ازاینجهت دارای اهمیت است. با مراجعه به آثار ابنسینا مشخص میشود که تعریف او از امکان اخص در کتاب شفا (العباره و البرهان) همان تعریف امکان استقبالی است. در کتاب منطق المشرقیین و کتاب اشارات امکان اخص و استقبالی بهصورت مجزا تعریف شده است اما بااینوجود تعاریف ارائه شده کاملاً با هم منطبق نیستند. برای رفع این ابهام دو استراتژی مطرح خواهد شد. در نهایت به نظر میرسد تمایز میان امکان استقبالی و امکان خاص تمایزی اعتباری است.
مرتضی مزگی نژاد؛ فاطمه باقری نژاد
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 183-225
چکیده
ارسطو با معرفی سه شکل از قیاس اقترانی آغازگر مباحث پردامنهای در این حوزه شده است. شکل چهارم بعدها به اشکال قیاس اقترانی اضافه شد. در سه قسم اول قیاس اقترانی اختلافنظری دیده نمیشود بحث بر سر شکل چهارم قیاس و شرایط انتاج آن میباشد. در شکل چهارم قیاس سه اختلاف عمده دیده میشود: 1- جایگاه شکل چهار 2- شرایط انتاج 3- ضروب منتج. گروهی از ...
بیشتر
ارسطو با معرفی سه شکل از قیاس اقترانی آغازگر مباحث پردامنهای در این حوزه شده است. شکل چهارم بعدها به اشکال قیاس اقترانی اضافه شد. در سه قسم اول قیاس اقترانی اختلافنظری دیده نمیشود بحث بر سر شکل چهارم قیاس و شرایط انتاج آن میباشد. در شکل چهارم قیاس سه اختلاف عمده دیده میشود: 1- جایگاه شکل چهار 2- شرایط انتاج 3- ضروب منتج. گروهی از متقدمان که منطقدانان قبل اثیر الدین ابهری را در بر میگیرد ( ابن صلاح همدانی تا افضل الدین خونجی) با شرایطی، پنج ضرب منتج را برای شکل چهار قائلاند و گروهی از متأخران که در برگیرنده برخی از منطقدانان بعد اثیر الدین ابهری میباشند با شرایط دیگری قائل به هشت ضرب منتج برای آن هستند. قابل ذکر است که اثیرالدین ابهری با شرایطی سه ضرب دیگر به ضروب منتج شکل چهار افزود و به مرور برخی منطقدانان(تفتازانی،حاج ملاهادی سبزواری و ..) بدون توجه به شرایط سه ضرب ارائه شده از سوی ابهری ، بهطورکلی قائل به هشت ضرب منتج شدند.در این مجال به بررسی پیشینه شکل چهارم قیاس اقترانی و شرایط انتاج آن میپردازیم. ضمن اثبات درستی نظر متقدمان؛ به ریشهیابی نظر برخی از متأخرین پرداختهشده که مشخص میشود بدفهمی از عبارات اثیر الدین ابهری صورت گرفته و نظر وی در خصوص موجهات(مختلطات) به قیاسهای غیرموجه(مطلقات) تسری دادهشده است. در این پژوهش علاوه بر بیان روشن این خلط به چرایی این اشتباه نیز پرداخته شده است.
فلسفه تحلیلی (با گرایش منطق)
مرتضی مزگینژاد؛ سید محمدعلی حجتی
دوره 7، شماره 2 ، اسفند 1395، ، صفحه 97-116
چکیده
هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل استدلالهای هاریچ در مقالة «معنا، کاربرد، و صدق» است که در سال 1995 در مجلة Mind منتشر شده است. وی در این مقاله از ایدة ویتگنشتاین، یعنی نظریة کاربردی معنا (use theory)، درمقابل استدلالهایی که علیه این رویکرد ارائه شدهاند دفاع میکند. تمرکز هاریچ بهویژه بر انتقادهای کریپکی است. کریپکی در کتاب مشهور ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل استدلالهای هاریچ در مقالة «معنا، کاربرد، و صدق» است که در سال 1995 در مجلة Mind منتشر شده است. وی در این مقاله از ایدة ویتگنشتاین، یعنی نظریة کاربردی معنا (use theory)، درمقابل استدلالهایی که علیه این رویکرد ارائه شدهاند دفاع میکند. تمرکز هاریچ بهویژه بر انتقادهای کریپکی است. کریپکی در کتاب مشهور خود با عنوان دیدگاه ویتگنشتاین دربارة قواعد و زبان خصوصی سعی دارد نشان دهد کاربرد نمیتواند ارائهدهندة معنا باشد. مفهومی که کریپکی آن را نقد میکند تمایلگرایی (dispositionalism) است. او معتقد است معنای یک واژه نمیتواند معادل با تمایلات یا قابلیتهای انسان برای کاربرد آن واژه باشد. هاریچ استدلال کریپکی را نادرست میداند. برای این منظور، ابتدا دو تفسیر قوی و ضعیف از مقدمات استدلال کریپکی ارائه میدهد و سپس هر دو را نقد میکند. ازنظر او، لازمة استدلال کریپکی در تفسیر قوی پذیرش رویکرد انبساطی به صدق است و چنین رویکردی باطل است. در تفسیر ضعیف نیز مثال کریپکی نادرست است. پس از بررسی انتقادهای هاریچ بر کریپکی انتقادهای او را ارزیابی میکنیم.
مرتضی مزگینژاد؛ لطفالله نبوی نبوی؛ سیدمحمدعلی حجتی
دوره 6، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 117-141
چکیده
گنتزن قواعد سیستم منطقی را به دو دستة «قواعد عملگری» و «قواعد ساختاری» تقسیم میکند. مقصود وی از قواعد عملگری، قواعد معرفی و حذف یک ثابت منطقی است. قواعد ساختاری بیانکنندة ویژگیهای مبنایی یک استدلال است به گونهای که هر تغییری در آنها سبب تغییر کل سیستم میشود. وی در آثار خود به این نکته اشاره داشته است که ...
بیشتر
گنتزن قواعد سیستم منطقی را به دو دستة «قواعد عملگری» و «قواعد ساختاری» تقسیم میکند. مقصود وی از قواعد عملگری، قواعد معرفی و حذف یک ثابت منطقی است. قواعد ساختاری بیانکنندة ویژگیهای مبنایی یک استدلال است به گونهای که هر تغییری در آنها سبب تغییر کل سیستم میشود. وی در آثار خود به این نکته اشاره داشته است که معنای ثوابت منطقی صرفاً از طریق قواعد عملگری قابل حصول است این نکته زیربنای رویکرد استنتاجگرایی به معناداری ثوابت منطقی است. چرا قواعد عملگری و ساختاری مجموعاً به عنوان تعریف ثوابت منطقی لحاظ نشود؟! پیکاک با این پرسش مبنای رویکرد استنتاجگرایی را به چالش میکشد. ایان هکین در پاسخ به این ادعا، استدلال میکند که پذیرش ایدة پیکاک، منجر به عدم پایستاری خواهد شد. در این مقاله پس از بررسی دقیق مفهوم قواعد ساختاری و بیان تمایز آن با قواعد عملگری، استدلال هکین را ارزیابی و نقد خواهیم کرد و در نهایت راهکاری برای مسئله ارائه میشود.